|
یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 18:13 :: نويسنده : مرتضی
سلام خداوند کاش من بنده ای خوب تو بودم ازهمه بدی ها پاک بودم و تو مرا در ملکوتت جا میدادی ولی چه کنم که نیستم .خداوندا در این دنیا ان گونه که تو خواسته ای نتوانسته ام زندگی کنم و از این رو ان دنیای خود را نیز مثل این دنیایم تباه کرده ام . چرا این گونه است کار دنیا به هر که میگویی دوستش داری باورش نمیشود یا هر که کاری میخواهی بکنی جور در نمیاید . نمیدانم به کدامین گناه مجازاتم میکنی ولی دیگر تاب این عذاب را ندارم به لطف و کرمت از گناه من در گذر . که تو بخشنده و مهربانی . خدایا من برای فردای خود چیزی ندارم نگذار فردا هم شرمنده ای تو باشم من از هر سو میرم چیزی بدست نمیاورم .شاید به این خاطر باشد که خیرو صلاح من در ان نیست ؟ نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |